چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« گناه » نامه

چند وقتیه دلم بدجوری بی تابی میکنه ...
غلط نکنم بازم یه هوسهایی به سرش زده ...
امیدوارم سریع تر سر عقل بیاد ...
نمیدونم ...
ولی میدونم عرضه گناه کردن را هم ندارم ...
مگه نه ؟!


امروز طعم کارمند بودن را چشیدم ... با اینکه اصلا کار زیادی هم انجام ندادم ولی همینکه باید اونجا بشینی و الکی با کیبورد و موس وربری که مثلا داری کار میکنی خیلی خسته کننده است ... یه شرکت وارداتی (عمرا بگم واردات چی !) ... با ۵۰تا کارمند و ۲۸۰۰تا نمایندگی ... جای خوبی برای پیشرفته ولی نه برای من !!!
هنوز نرفته منو کردن مسئول پیگیری و رفع مشکلات سیستم و نرم افزار اونجا ... البته منظورشون سیستم نیست ها منظورشون سیستمه (!!!!!!!!!!)... گرفتین ؟!!!
موقع برگشتن به خونه هم مدیرمستقیمم ازم پرسید طراحی سیستم  و اپتیمم سازی هم کار کردی ؟!!!! منم چون میدونستم تجزیه تحلیل سیستم و پیاده سازی سیستمشون بیشتر از یکماه طول میکشه و مطمئنا این کارو به من نمیدن . یه خالی بستیم و گفتم: «  اره ! جوونی هامون کارایی کردیم » . اونم بهم گفت پس از فردا با هم شروع میکنیم به انالیز و تجزیه و تحلیل و سیستم ...( یاد استاد تجزیه و تحلیل سیستم مون اقای ارباب زاده افتادم ! هرجا هست خدا حفظش کنه )
با خودم گفتم : خودم کردم که ... بر خودم باد . فردا چه خاکی باید تو سرم کنم نمیدونم ...
نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:18 ق.ظ

اگه قرار باشه سر عقل بیای اسمش گناه نیست حتی اگه انجامش بدی.. منظورم اینه که وقتی سر عقل اومدی و دیدی هنوزم باید انجامش بدی تو گناه نبودنش شک نکن... گاهی فکر میکنم بد نیست ادمایی بعضی گناهها رو تجربه کنن

مرجان یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ق.ظ

چه خبر از نیوآ؟ هه هه هه ها ها ها هو هو هو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد