چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« طمع » نامه

اگه قلبتون ضعیفه نخونین ! :
امروز موقع برگشتن از سر کار از جلوی یه قصابی رد شدم . جناب قصاب یه تیکه چربی را واسه چندتا جوجه و مرغی که جلوی مغازه بودند انداخت . یکی از جوجه ها مثلا زرنگی کرد اون تیکه چربی را برداشت و به سرعتی عجیب تو مسیر پیاده رو و داخل باغچه شروع به دویدن کرد ٬ سرعتش چنان سریع بود که از من با ان قدمهای بلندم جلو زد ... بقیه جوجه ها هم بدنبالش دویدند . تو مسیر دویدن یکی یکی بقیه جوجه ها خسته شدند و از تعقیب اون دست برداشتند . حدود ۲۰متر جلوتر از من ناگهان موتور سواری ترمزی وحشتناک کرد . وقتی نزدیک شدم ٬ بدبخت جوجه یه پل دیده بود و ...
...
هنوز تکه چربی به نوکش اویزون بود ...
...
...
« طمع » تو زندگی همینه ! تا طرف را از پا درنیاره اونو ول نمیکنه !


این زندگی کارمندی هم بد زندگی ایه ها !!!! یا من بهش عادت ندارم و یا اون به من عادت نداره ... صبح ساعت ۷بیدار باش ... شب ساعت ۱۱خاموشی! شده مثه دوران سربازیم !  ... عصر هم که خسته و کوفته میرسی خونه نای هیچ کاری را نداری ! کسی پیشنهادی! چیزی ! نداره ؟
با اینکه هنوز چهار روز از کارمند شدنم نگذشته بدجوری دلم واسه یه گردش و شیطنت تنگ شده ...

برنامه تبلیغاتی کاندیدها از صدا سیما شروع شده ! منم تصمیم گرفتم اینجا تبلیغات انتخاباتی کنم با این مضمون که : « اگر ... رئیس جمهور شود تا ۴سال بعد مملکت ما چه میشود ؟! » . دراین برنامه کاندیداها طبق قانون چغندر حق دفاع کردن ! شوت زدن ! سانتر کردن ! از تهمتها و چرت و پرتهای منو ندارن ! مسئولیت نوشته هام با خود کاندیداست ! همینه که هست ! میخواستند کاندید نشوند !
نظرات 3 + ارسال نظر
غریبه کوچولو چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:30 ق.ظ http://dorooghi-digar.blogsky.com/

سلام
خبر طنز انتخابات اگه دوست داری
یه سری به کلبه ی غریبه ها بزن
ممنون

علیک سلام ...به اونجا هم سریدیم ...

نرگس چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:36 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

اولا اینکه شما مگه دست خودته اونجا کار نکنی؟؟؟!!!دی:: حداقل تا اخر ابان باید اونجا باشی...
دوما و سوما و...
ببینم مگه تو کار و زندگی نداری افتادی دنبال جوجه مردم که چیکار میکنه؟هان؟!! ولی جدی جدی موضوع جالبی بود... کاش گرسنه میموند...
وارد مباحث سیاسی هم نمیشوم... میترسم مسوولیتش بیفته پای من

اولا : بیخودی دلتون را نصابونین هیچ خبری نیست ...
دوما و سوما ...

نرگس چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:25 ب.ظ

راستی یه چیز دیگه ... این چه طرز نوشتنه؟؟ مشکوک آپ میکنی حاجی... باید همه رو هایلایت کنم تا بشه نوشته هات روخوند...چه خبره؟؟؟

پس شما عکس را نداری !!! باید سرور عکسهامو جابجا کنم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد