چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

«۲۰شهریور » نامه

میخواستم بنویسم ...
میخواستم بنویسم که باز بیستم شهریور رسید  ...
میخواستم بنویسم که ای کاش میشد فراموش کنم ...
میخواستم بنویسم ...
میخواستم گلایه کنم ...
میخواستم کفر بگم ...
میخواستم ...

ولی میگم :
چه خوش است طعم عشق تو
چه شور آفرین است نگاه عاشقانه تو
چه تکان دهنده است توجه مهر آمیز تو
چه شیرین است زندگی در کنار تو و در زیر سایه لطف تو
چه لذت بخش است گرمای دست نوازش تو
خدای من محبوب من ...
نه تنها از خویش مران که در کنارم گیر و دامنت را پناه جاودانه من ساز .

نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:39 ق.ظ

قشنگ بود...همین... هیچی نمیگم که قشنگی اش کم نشه

منم فقط میگم شیرینی چی شد ؟!؟؟؟

نکار یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ

خیلی قشنگ بود مثل همیشه

ممنون مثه همیشه ؛)...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد