چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« بازنده » نامه

In my dreams

I pictured a person who was

intelligent, good-looking

sensitive, talented

strong and wise

Who would completely

overwhelm me with love

Since dreams can be just

wishful thinking

I did not really expect

to find one person who had all these
(*) outstanding qualities


وقتی برنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: اشتباه کردم .
اما وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: تقصیر من نبود !!!
همیشه برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد، و در انتها باز هم وقت دارد .
اما بازنده همیشه آنقدر گرفتار است که نمیتواند به کارهای ضروری بپردازد !!!
همیشه برنده میگوید: بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم .
اما بازنده میگوید: هیچ کس راه حلی را نمیداند .
...
حالا یعنی که چی ؟!! اینها را نوشتم که چی را ثابت کنم ؟!
چیکار کنم ؛ « تقصیر من نبود ! فرصت نشد کارم را تموم کنم ! حالا که کار از کار گذشته هیچ راه حلی هم وجود نداره »...
...
ولی شاید ...
...
شاید از همون اول « اشتباه » میکردم ... شاید از همون اول بازنده بودم ...


(*) پ ن۱ : این شعرهای فرنگی هم با تمام سادگیش خیلی قشنگ بودند حیفم اومدم شما هم نخونین ...
(**)پ ن۲ : منو تو دعاهاتون فراموش نکنین ...
نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ب.ظ

چه سخت است آموختن
نا امیدی ها، بی پایان. آزردگی ها، احساس مغلوب شدن..
لحظه تسلیم، و وانهادن...
میخواهی دور شوی.
وانمود میکنی اهمیتی ندارد.
ولی نمیتوانی،
تو نه یکی بازنده ، که یک مبارزی...
گاه باید شکست خورد، تا بشود پیروز شد
گاه باید گریست، تا بشود خندید.
ضربه خوردن آغاز نیرومندی است و
تلاشی پیوسته در کنار ایمان
سرانجام نوید بخش پیروزی خواهد بود.(آن دیویس)
همین...

خوب دیگه ... من چی باید بگم ؟!!!! اهان منم میگم : اینجا بخش نظرات شما ست نه نظرات « ن دیویس » ! همین ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد