چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« شکست » نامه

و ان هنگام  ...
زمان به پایان خواهد رسید ...
چیزی در درونم به تاراج خواهد رفت ...
و زخم تیغش باقی خواهد ماند ...
و خون ...
و ادامه خواهد داشت ...
تا ان هنگام که ...
زمان به پایان خواهد رسید ...

...

نمیدونم شما خبر اون سگی که به دور از چشم خادمین حرم امام رضا داخل حرم شده و در چند متری ضریح مطهر به زوزه کشی و ناله پرداخته را شندیدین یا نه ؟ اگر نشنیدین متن خبر را اینجا بخونین !
بازتاب و تحلیلها شایعات و اراجیف عوام هم پس از این خبر بسیار جالبه !(با عرض معذرت از همه دوستان)
- میگن این سگ یه زن خرابکاری بوده که با چهره ارایش کرده وارد حرم شده بوده و بصورت این حیوان درامده !!!
- میگن توسط دوربینها که مسیر سگ را پیگیری کردند دیدند که این حیوان ابتدا بصورت یک زن بوده و پس وارد شدن به صحن های حرم تغیر قیافه داده !!!
- میگن صاحب سگ را پیدا کرده اند ولی در مورد این سگ چیزی نمی گوید !!!!!
- میگن شوهر(!!!!!!) این سگ گفته که این سگ همسر من بوده و بدلیل کارهایش به این روز افتاده !!!!
و ...
خدا میدونه فردا قراره چه اخبار دیگری پخش شود !!!!
انچیزی که تو تمامی این تحلیلها(!!!) مشترک است این است که همه در « زن » بودن این حیوان زبان بسته متفقند و بیشتر راوی تمام این شایعات هم خود زنان هستند و خود خانومها این شایعات را با اب و تاب تمام برای هم تعریف میکنند!!! 
تا کی زن ایرانی میخواد به دست خودش تیشه به فرهنگ و اصالت و منزلت خودشان بزنند ! (با عرض معذرت از بقیه)
تا کی ما قراره اجازه بدهیم ٬ دین ما ٬ مذهب ما ٬ اعتقادات ما با اینچنین شایعات و اراجیفی مورد حتک حرمت قرار بگیرد و خودمان جاهلانه انرا نشر دهیم ... قدرت و عظمت ائمه برایمان انکار نشدنی است ولی استفاده ازین قدرت و قداست برای بی احترامی ٬ توهین ٬ اتهام و ... به افراد گناهی نابخشودنی است ...
شاید اصل خبر جالب باشد ولی اصلا تعجب اور نیست ...
راستی اگه این حیوون زبان بسته زن بوده چرا تو قسمت مردونه حرم وارد شده !!!!!!!

دلم بدجوری واسه یه
تحول بزرگ ٬ یه کار بزرگ ٬ یه تغییر بزرگ ٬ یه جسارت بزرگ ٬
حتی یه شکست بزرگ
تنگ شده !!!!
نظرات 3 + ارسال نظر
سفر کرده چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:11 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

آره .....خوندم .....تو سایت های خبری دیگه هم بازتاب عجیبی داشته .....عجیبه این کارا .....موافقم
چی میشه گفت .....!
دمت گرم

فکر کنم تو این کار افسوس خوردن بهترین کاره !!!! دم خودت گرم !

نرگس چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:20 ق.ظ

من که اینو نشنیده بودم اصلا...دارم فکر میکنم چه صحنه جالبی میشه... اما در مورد تفاسیرش...واقعا .... بود(جای خالی میذارم خودت کلمه بذاری جاش ببینی خوبه؟؟؟)چی بگم دیگه..همه چیز رو خودت گفتی...کاش یه ارزن عقل تو کله همه اشون بود که حداقل شعور خودشون رو زیر سوال نمیبردن...
امیدوارم هر اتفاق بزرگی برات بیفته اما از نوع شکستش نباشه.. حالا میخواد دلت تنگ شده باشه میخواد نشده باشه...دی:))
راستی الان نصفه شبه اگر غلط گرامری ای دستور زبانی قواعدی ای چیزی پیدا کردی بذار به حساب خواب آلودگی مفرط

واقعا ... بود (‌چی چی بود !!! منکه چیزی پیدا کردم :پی :دی )
فعلا بشکن بشکنه ... باور نداری ؟!!!!!!
جدی ؟؟!!! گفتم چرا کامل و بدون نقصه بگو خوابی !!!!!!

میترا چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:21 ب.ظ

تو هم که خاله زنک .. تو از کجا می دونی بچه زنها می گن اینها رو .. می بینم که اخبار مشهد رو همچنان دنبال می کنی ..

یکم بشینی پای صحبتهاشون متوجه میشی !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد