چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

...

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ حس کنی هنوزم دوسش داری!
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی , اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی!
چه قدر سخته وقتی میخوایی باهاش حرف بزنی ندونی عکس العملی که بهت نشون چیه !
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه , دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری !
چه قدر سخته یه صبح تا شب با هم باشی ولی حتی نتونی به صورتش نگاه کنی !
چه قدر سخته موقعی هم که ازش جدا میشی تو دلت به خدا بسپریش !

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:50 ب.ظ http://8t.blogsky.com

راست میگید همه این چیزا رو تجربه کردم
به ما هم سر بزنید منتظرتونم

فلانی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:00 ق.ظ

ای دزد ناموس!!!

... !؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد