چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« غرغر » نامه

به راحتی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد
ولی به سختی میشه در قلب او جایی پیدا کرد.
به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد
ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا کرد.
به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد
ولی به سختی میشه زبان را کنترل کرد.
به راحتی میشه کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم
ولی به سختی میشه این رنجش را جبران کنیم.
به راحتی میشه کسی را بخشید
ولی به سختی میشه از کسی تقاضای بخشش کرد.
به راحتی میشه به رویاها فکر کرد
ولی به سختی میشه برای بدست آوردن یک رویا جنگید.
به راحتی میشه به کسی قول داد
ولی به سختی میشه به آن قول عمل کرد.
به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد
ولی به سختی میشه آنرا نشان داد
به راحتی میشه اشتباه کرد
ولی به سختی میشه از آن اشتباه درس گرفت.
به راحتی میشه گرفت
ولی به سختی میشه بخشش کرد.
به راحتی میشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد
ولی به سختی میشه به آن معنا بخشید.
و در آخر:
به راحتی میشه دلی را شکست
ولی به سختی میشه از « دلی » که « دلت » را شکسته « دل » بکنی !!


پ.ن.۱: ای بد نیستم ... وقتی مجبوریم بگذرونیم چه بهتر خوش بگذرونیم ...
پ.ن.۲: بابت عکسهای پست قبل هم شرمنده ! مساله ای پیش اومد مجبور شدیم حذفش کنیم ...
پ.ن.۳: به زیدان میگن اقا این چه حرکتی بود که تو بازی فینال انجام دادی ؟ از شما بعید بود ؟ گفت : فلان فلان شده به من گفت «علی داییّ» !!
پ.ن.۴: عمه خانوم عمه شدنت مبارک !!

نظرات 3 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ق.ظ

پ.ن ۳: دست از سر این علی دایی برنداری ها... یه جا بود خوندم خدا زیدان رو میشناخت بهش شاخ نداد :)))
میگم ...جلوی ای دی ات عین ادمای شبه روشنفکر ننویس دم زیدان گرم...همین کارا رو میکنید روحیه پهلوانی فراموش میشه دیگه :)))
اها یه چیز دیگه...این خیلی سخت بودنها و خیلی آسون بودنها جالب بود...ما که نفهمیدیم تو چه اته... دیگه مگه ادم چه جوری غریبه میشه...الان یعنی خیلی ناراحتم و غر میزنم... دی:

خدایی دمش گرم ... ( تو پست بعدیم در این مورد مینویسم)
ما هم نفهمیدیم تو چه اته (!!!!!) این به اون دور ....
همینجوری که الان من شدم ...
عادت داریم همیشه اینطوری هستی ...
:دی :پی :سی :آر :ایکس :زد :ایگرگ :دبلیو :...

هستی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ق.ظ http://hastiasadi.blogfa.com

این یکی تیترش باحال بود

نرگس دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:47 ق.ظ

رفتی سفر اب برده اتت؟؟؟ کوشی؟؟

ایناهاشم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد