چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« کربلا » نامه

عده ای گفتند که این قسمت بود
عده ای دیگر بگفتند که همت بود

ای آمده در سرزمین وحی اگه باش
نی همت و نی قسمت و این دعوت بود

واقعا اینکه میگن باید دعوت بشه برام ثابت شد ...
دو نفر از مدیران شرکتمون از ماهها قبل برنامه ریزی کرده بودند که تحویل سال را کربلا باشند ... قرار بود با یه کاروان از مشهد قبل از ما اعزام بشن . از ۲هزار نفر سهمیه مشهد ، ۲۰۰نفر سهیمه را کم میکنن و هر دوشون جزو حذف شده ها قرار میگیرند ولی من در هفته پایانی سال همه کارهام انجام شد ... امیدوارم مهمون خوبی بوده باشم ...

تو بین الحرمین و نجف به یاد همتون بود ...


با لهجه عربی پرسید : انت ایرانی ؟
گفتم : نعم ! من التهران !! چطور ؟!!!!
گفت : ایرانی برادر عراقی ! انت شیعه انا شیعه ! شیعه با شیعه برادر !!! من تهران بودم رفتم مشهد !! امام رضا !
منم فقط نعم نعم گفتن بلد بودم گفتم : نعم !! آف کرس !!!!!!!
گفت : چند وقته فی کربلا ؟ ( فارسی صحبت کردنش مثه عربی صحبت کردن ما بود !!همه چی را با هم قاطی میکرد  )
با انگشت نشون دادم : ثانی !!
گفت : کربلا چطور !!
گفتم : کربلا خوب ولی خیلی کثیف !!
گفت : کربلا خوب ولی کثیف ! تهران تمیز ولی دزد کثیر !!

شما بودین چی میگفتین ؟!!!!


زندگی بعضی وقتها یه تلنگرهایی ( به فتح ت و ل و ضم گ !!) به آدم میزنه ...
تو اوج سلامتی ، یه بیماری ! تو اوج خوشبختی ، یه مشکل ! و تو اوج لذت ...
بعضی وقتها بهتره به اطرفامون با دقت بیشتری نگاه کنیم ...

پ.ن۱ : مطمئن باشین اگه همت کنیم ... بازم دعوتمون میکنه !!!

نظرات 6 + ارسال نظر
زینب نظری دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:45 ق.ظ

سلام.
خیلی خیلی خوش به حالت کربلایی. می دونم که هستی بهت اس ام اس زد که منم دعا کنی. امیدوارم که یادت نرفته باشه و مارو هم دعا کرده باشی. خداییش من اگه جای تو بودم یه سوریه و مکه هم میرفتم. که حسابی پاک پاک بشم. واقعا خوش به حالت. خیلی دوست داشتم که کربلا برم. اونوقت که هستی شنیدم رفتی کربلا یه آن ترسیدم که یه موقع آمریکایی ها نگیرن ببرنت. چون کم نظیری..... . ولی هستی گفت که نگران نباشم. ولی اگه می بردنت هم بد نمی شدا . الکی الکی آمریکا هم میرفتی.
خوش باشی. اگه می شه تو پست بعدیت کمی از حال و هوای اونجا بگو و در ضمن از جنگ و نیروهای امریکایی و انگلیسی هم بگو. تانک مانک هم دیدی یا نه؟؟؟؟؟
خوش باشی. بابای

نرگس دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

رسیدن بخیر... :) معلومه خوش گذشته :) خدا رو شکر!

کجاش تهران تمیزه؟؟؟ پر از دود و موش و گازوئیل و سر و صدا هوم؟؟؟؟؟؟؟؟ :دی
اقا یه سوال: تلنگر رو غیر از اینی که نوشتی چه جوری میشه خوند؟؟؟ بعد یه لطفی بکن فتحه و کسره وضمه «اطرفامون» رو هم بی زحمت معلوم کن :دی

هستی سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ق.ظ

زیارت قبول کربلایی چغندر
مراقب تلنگر هات هم باش

هاچیپو چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ق.ظ http://samere22.blogfa.com

سلام
زیارت قبول

معصومه چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ق.ظ http://sometimes.blogsky.com

1. زیارت قبول !
2.این تلنگر ها گاهی بیش از توان آدم محکم میشه !

الناز جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ق.ظ http://setare-ye-shab.blogsky.com/

و در آخر در اوج زندگی مرگ
شاید هم در اوج عشق جدایی!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام خوبی؟
دوباره زیارت قبول
بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد