سفر تو امروز
خبر از جنس فراموشی داشت
و دلت
به هوای خبر وصل جدید
رو به دروازه تنهایی داشت
سفرت خوش باشد
که تو تنهایی و ما تنهاتر
و دلت گرم به اندازهی عشقی که هنوز
زیر قلبم نفس لحظه شماری دارد
(م.م)
اعتقادم اینه که وقتی ادم کاری را میکنه که دلش میخواسته ٬ باید مسئولیت کارش را بپذیره !
پ.ن۱ : قبول ! من اشتباه کردم !!
پ.ن۲ : جالبه نه ؟! یه روزخوشحالیم که با هم « خاطره » میسازیم !! روز بعد همون خاطره ها باعث « آزار » میشه !!!
پ.ن۳ : یه تصمیم گرفتم !! ولی وقتی خواستم شروع کنم پیغام داد « دو ماه دیگه جواب داده میشود ! » .
شعر قشنگی بود..بسی لذت بردیم...اعتقاد خوبی هم هست...همچنان راسخ بمانید... قبول اشتباهات هم خوب است...
هیچم جالب نیست که خاطره های خوش بشن ازار دهنده... اما چرا همه اش اینجوریه؟؟فکر کنم دست خودم ادم باشه... میشه حتی اگه واقعا هم ازار دهنده است..تغییر بدی ..نه که شیرین باشه که دیگه ازار دهنده نباشه...
تصمیم هم میگیرد...پس هستید :دی
سلام
می بینم که اشتباه می کنی..
می بینم که تصمیم می گیری
گیرنده هاتم که کار می کنه...
راستی تو باعث آزار دیگران می شی یا دیگران باعث آزار تو؟؟؟
برا من خیلی پیش نیومده چه جوریاس؟؟؟