شروع صبحم
پایان شبم
فکر و اندیشه ام
نام تو ست
توئی که برایم با همه فرق می کنی
پ.ن : :(
دارم از عروسی میام ... ازون عروسی ها که بقول معروف همه ترکوندن !! ... اصلا تو مودش نبودم ... برام مرحله شام بهترین مرحله اش بود چون شام یعنی پایان برنامه ... ای کاش میتونستم زمان را به عقب برگردونم ...
... ( حذف شد )
ادمی بعضی وقتها اصلا حوصله شلوغی را نداره ! تو تنهایی خودش هم فقط خاطره ها و فرصت ها به سراغ ادم میاد ... دنبال گوشی ٬ دلی ٬ کسی میگرده که حرفهاش را با اون بزنه ... ولی هر دلی مشکل خاص خودش را داره ... اصلا به بقیه چه که دلت از چی گرفته ... و واسه چی دلتنگه ...
... ( حذف شد )
... ( حذف شد )
آخ جون بالاخره این تعطیلات هم تموم شد ...
پ.ن : مینویسم که بعدا بدونم یه روز دلتنگت میشدم تا قدرت را بیشتر بدونم !!
تو که حوصله نداشتی میگفتی من جات برم عروسی ... دلم لک زده ...
سلام حاجی من درکت میکنم اما میخوام بگم تموم درددلهات رو فقط با خودش بگو.بی منت تمومشو میشنوه و کمکت میکنه.عیدت هم مبارک
تو که میخواستی حذف کنی چرا نوشتی؟؟؟؟