برام نوشت :
کسی را که خیلی دوست داری زود از دست میدی
پیش از اونکه خوب نگاش کنی
پیش از اونکه تموم حرفهاتو بهش بگی
پیش از اونکه همه لبخندهاتو بهش نشون بدی
مثل پروانه ای زیبا بال میگیره و دور میشه
فکر میکردی میتونی
تا آخرین روزی که زمین به دور خودش میچرخه
و
خورشید از پشت کو ه ها سرک میکشه
در کنارش باشی
براش می نویسم :
...
شاید نمی دونه ...
هرجا بره تو همین زمینه ...
و
زیر نور همین خورشیده ...
پس
بازهم گردش زمین و نور خورشید یادآوره اونه ...
پس
این فقط و فقط یه فاصله ظاهریه ...
حتی
اگه بخواد دور بشه ...
دور دور
...
پ.ن : من چیزی را در حال ترک کردن نیستم ... تو می خوایی زور زوری ترکم بدی !!!
... عیدتون مبارک ...
عمریست که از حضور او جا مانده ایم
در غربت سرد خویش تنها مانده ایم
او منتظر ماست که ما برگردیم
مائیم که در غربت کبری مانده ایم
پس نوشت : یه عیدی بزرگ ازش خواسته بودم ... کوچیکش را بهم داد ! فعلا به همینم راضی ام ( گفتم فعلا !!! ) ... تو تاریکی زیر نور چراغهای خیابون تا بحال به چشماش نگاه نکرده بودم ... زیبا شده بود ... زیباتر از همیشه ... ( حذف شد ) ... ممنون ... راستی وجدان درد هم دارم !!!!
ترک من و ترک خود بگویم..ترک تو ؟؟؟؟؟؟؟؟
کجایی عشق؟
کجایی خوب؟
کجایی پاک؟
کجایی احساس؟
...گریه می کنم..؟؟؟ نه نمی ترکد این لعنتی بغض بی صدا
نظر قبلی نظر من بود
بازم یادم رفت اسمم رو بنویسم
زلال...
شاید چون غریبه شدم با اسمم...
:)... من اصلا عیدی نخواستم... می دونستم همه میخوان...اما... نخواستم:)...سهمم مال تو... غیر این بزرگه که بهت میده...یه چند تا دیگه هم ارزو کن... :)
سلام
وب لاگ و سایت جالبی داری اقا......... به قول خودت چغندر
به منم یه سر بزن خوشحال میشم .
کجایی پیدات نیست اون طرفا
سلام
عیدت مبارک
تازه این اول راهه عزیزم ........
تبریک ...!