پ.ن : وقتی موسیقی این شعر زنگ موبایلت بود من فقط اولش را که میگفت « میمیرم برات » را شنیده بودم ... ولی حالا که شعرش را کامل خوندم ... متوجه شدم چرا این را زنگ موبایلت گذاشته بودی ... ولی من میخوات ازت که بیایی !
دختر اردیبهشت ما را تحویل گرفتند (!!!!) و ما را به بازی « متنفرها » دعوت کردند ... نه اینکه کی ازت متنفره ها یعنی اینکه تو از کی و از چی متنفری !! البته ازونجا که میدونم خیلی دوست داشتنی ام هیچکس از من متنفر نیست ( عجب رانی اناناسی خوشمزه ای بود ) منم از کسی متنفر نیستم !!! ولی از چندتا چیز بدم میاد :
۱- دروغ ٬ دروغ ٬ دروغ ٬ دروغ ٬ دروغ : ۵بار نوشتم که اگه ۴تا مورد دیگه را کم اوردم یه دفعه جبران کرده باشم ... بینهایت از دروغ متنفرم ! من دوستانی داشتم که بخاطر دروغ دیگه باهاشون در ارتباط نیستم ... وقتی دروغی گفته تنها چیزی که این وسط کم میشه « اعتماد » است ...
2- هرچی فکر کردم از چه کسانی بدم میاد ، دیدم کسی نیست ولی از یه گروه ادمها متنفرم !! اونم کسانی است که تو اتوبوس کنار میله مابین قسمت خانومها و آقایون می ایستند و شروع میکنند به برانداز کردن تک تک خانومها ... اونقدر از این جماعت بدم میاد که حد نداره !!! ( این غیرت من خودم را هم کشته !!! )
3- از بدگویی و بد دهن بودن هم بدم میاد ... همچنین کسانی که فکر میکنن فحش دادن نشانه دوستیشونه !! ( توضیح بیشتر نداره !!! )
4- از اینکه زندگیم یکنواخت بشه هم خوشم نمیاد ... زیاد اهل ریسک کردن نیستم ولی از یکنواختی زندگی بدم میاد ... دوست دارم که روزهام با هم تفاوت داشته باشه ...
5- از کار نصفه نیمه ! حرف نصفه نیمه ! راه نصفه نیمه هم خوشم نمیاد و وقتی تصمیمی میگیرم سعی میکنم تا آخرش برم !!!
۶- دروغ ، دروغ ، دروغ ، دروغ ، دروغ !
پ.ن : یکی میگفت « گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده !! قصه آدمی زاد هم همینه ! از کاری که عرضه اش را نداره بدش میاد ! » . بهش گفتم « اگه این بی عرضه گی ست من بی عرضه ! »
من با احترام به همراه نوشابه و رانی از خانوم دکتر نرگس ،خانوم مهندس میتی دعوت میکنم با بیانات و نوشته های شیوا ی خود ما را به فیض برسانند و بنویسند و بخوانیم !
ااااا...منم دعوتم که!! اوه..من اینقده از یه چیزایی بدم میاد... میبینی؟؟ این اصلا ربطی به دوست داشتنی بودن نداره..میتونی مثه من محبوب دلها باشی اما از خیلی چیزا بدت بیاد...فکر میکنم مینویسم...مرسی از دعوتتان جناب!!
راستی این شماره یک رو که من می دونستم..تازه تو نه تنها از دروغ بدت میاد اگه یکی در عمرش یه خبطی هم بکنه از روی سهو و حواس پرتی بهت بگه خالی بند... طوفانی به راه میندازی که بیا و ببین...
حاجی خبر نداری جدیدا تو اتوبوسای BRT بین خانوما و آقایون محترم برزنت کشیدن
آقا اجازه؟؟؟؟؟!!
ما یه قمپزی درکردیم بعد رفتیم هی فکر کردیم دیدیم حق با شماس ادمی که دوست داشتنی باشه از چیزی بدش نمیاد...من الان که نگاه میکنم عین این ادما که روزای اخر عمرشون انگاری از همه چیز لذت میبرم..از هیچی هم بدم نمیاد :دی
میشه من بازی نکنم؟؟؟!!