چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« احیا » نامه

سلامتی و ظهور آقا ، بک یا الله

سلامتی پدر و مادرم ، بمحمدٍ

خوشبختی و عاقبت بخیری خواهرم ، بعلی ٍ

... تو ، بفاطمه

... او ، بالحسن

... من ، بالحسین

شفا مریضها ، بعلی بن الحسین

مخصوصا او ، بمحمد بن علی

موفقیت (من،تو،او) در کارها و برنامه ها ، بجعفر بن محمد

عاقبت بخیری (من،تو،او) ، بموسی بن جعفر

کمکم کن ، بعلی بن موسی

کمکش کن ، بمحمد بن علی

آمرزش (من،تو،او) ، بعلی بن محمد

کم شدن حس حسادت من ، بالحسن بن علی

عدم تکرار یک اشتباه ، بالحجه القائم

پ.ن1 : خیلی دوست داشتم مثه تو، تو تنهاییم احیا میگذفتم ، میدونم حال تو بهتر از حال من بود ، میدونم بیشتر از من گریه کردی ، زنگ زدم بازم مثه همیشه نبودی ...

پ.ن2 : لیاقت یه اس ام اس باروووووون هم نداری !!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدیه دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ب.ظ http://paradisegirl.blogfa.com

حالا که جاری شد...
منم اینجام...

مهرنوش دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ب.ظ http://grayidea.wordpress.com

دعای ساده ای بود ! ما را هم فراموش نکنید!!

برنامه نویسی از نوع دیگر دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:18 ب.ظ http://0therprogrammer.blogfa.com

حاجی تنهایی خوبه مگه نه آخه میدونی تو تنهایی فقط اونه که میتونه باهام باشه.
آپم بیا

نرگس سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:14 ق.ظ

عجب دعاهایی!!! خیلی ایده نویی بود..خوشمان امد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد