می نویسم ... مینویسم از تو .... تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت ٬ گریه این گریه اگر بگذارد
مغزم ونگ ونگ میزند ... خیالات و افکار شیطانی ... تهمت ، حسد ، بد گمانی و ... دور میشوی ..
گریه این گریه اگر بگذارد
با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج غزل کافی نیست
باتو از اوج غزل خواهم گفت
تا حالا از ارزوهام برات گفتم ... آغوشت آرزویم بود ... طوری که صدای ضربان قلبت را بشنوم ... بدون هیچ هوسی ... بوسه ای سرد ! ... و آرزوی اینکه تو هم دوستم داشته باشی ...
مینوسم همه ی هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ به ارامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی
بیدار میشوم ... نه انگار خوابیده ام ... صدایت میزنم ... جوابی نمی اید ... عجب کابوسی ...
می نویسم ... مینویسم از تو .... تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت ٬ گریه این گریه اگر بگذارد
سه تار میزنم ... فا،سل،لا،سی...لا،سل،لا...سل... دستم میلرزد ... صدایت میزنم ... جوابی نمی اید ... میخوانم ... آیا تو آن گمشده ام هستی ؟
مینویسم همه ی با تو نبودن ها را
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری
مغزم ونگ ونگ میزند ... یکسال گذشت ... منم دوست ندارم عید بشه ... فرصتی که خواستی و من نداشتم ... اکنون من فرصت میخواهم و تو نمیدی ... تپلی قل قلی بهم میخندد ... صدایت میزنم ... نه دوست من !؟!!
(شعر : شهیار قنبری )
پ.ن : مینویسم از تو ...
یه چیز با ربط : یه سئوال دارم بهم گفتند از کسی باید بپرسم که من اونو دوست دارم ولی اون منو دوست نداشته باشه ... بنظرتون از کی بپرسم ؟!
پس نوشت : معمولا بعد از ارسال پست ها ٬ متنم را از توی وبلاگم یه بار دیگه میخونم .... اینبار وقتی شروع به خوندنش کردم دیدم ساعت ۵صبحه ! دیدم بعله... اینجانب بعد از ارسال پست ٬ در جوار سیستم انلاین چُرت که چه عرض کنم خواب تشریف برده بودم ...
سلام حاجی عزیز...
امیدوارم که حالت خوب باشد. (هر چند چشمم آب نمی خورد، یعنی به قیافه ات چیزی جز این می آید!!)
مثل همیشه اول اعتراف می کنم تحت تاثیر پستت قرار گرفته ام...
نمی دانم چرا علی رقم میل خیلی ها این سال جدید و عید اینقدر خود را سبک می کند و هر سال اصرار دارد که بیاید. به هر حال از ما که در این زمینه کاری نمی آید، امیدمان به دیگران است...
اما راجع به پس نوشتت، باید بگویم حالا دلیل نصفه کاره ماندن پی ام دیشب را می فهمم. پس تو خواب بودی و من نگران از اینکه چرا مسنجرت روشن مانده و جواب نمی دهی. آخر خب برق حدر می رفت خب...!!
به هر حال همچون همیشه از اینجا آمدنمان کیفور گشتیم.
باشد تا وقتی دیگر باز گردیم...
الوداع........
ای کاش فقط برق بود ! حساب کن ساعتی ۳۰۰تومن اینترنت هوشمند و ۵ساعت تلفن ممتد و ... مثه شما خارجی ها ای دی اس ال نداریم که ...
از من بپرس!( چشمک)
جدی بپرسم ؟!
من متوجه این سوال نشدم..جمله بندی ات اشکال داره ها :دی
بعدشم این اهنگ رو اینقدر دوست دارم که نگووووووووووووو
سئوالی مطرح نشده !! گفتم سئوال دارم باید بپرسم ٬ از کی بپرسم !؟! بعدم منم این اهنگ را اینقدر دوست دارم ولی میگمممممممممم ! :دی
از من می پرسی میگم دوست داره ! : ))
میگی نه برو از خودش بپرس !
جدی ؟؟! راست میگی ؟! :دی
از من هم می توانی بپرسی هرچند خوابت را می بینم پس من هم از دلم خبر ندارم
می گم حاجی حالا واقعا ما کسی رو گم کردیم یا این گم شدهه الکیه که ما هی بچرخیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید ما اونو پیدا کردیم ولی اون هنوز ما را پیدا نکرده !!!
دهههههههه مگه ما شوخی هم داشتیم حاجی؟! :دی
شهریار قنبری؟؟؟؟؟؟؟؟زود درستش کن چون اگه شهیار قنبری متوجه بشه بدجور فحشت می ده.(شهیار نه شهریار)
اووووووووووووووخ عجب سوتییی !!! :دی