چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« پاپیون » نامه

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
 آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت 
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت

  بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش 
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم 
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران 
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت

دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت  

مدتها بود سراغ حافظ نرفته بودم ... دیشب تو اون دلتنگی که نباید داشته باشم ٬ بازش کردم ... با اینکه هنوز هم آرزومه که تو برام تفال بزنی اما دیشب نیاز به شعر داشتم و بازهم تو نیستی که بخوانی ٬ هستی نمیخوایی که بخوانی !  

و امروز ... 

... 

پ.ن : نمیتونم بنویسم !! فکرم جمع نمیشه !
یه چیز بی ربط : پاپیونم را گم کردم ٬ ندیدیش ؟!!!
یه چیز با ربط : ...
یه چیز برای من: ای کاش دوستت داشتم !!  
یه چیز برای تو : ای کاش باور داشتی !
یه چیز برای او : مرا آرامشی در آغوشت بود ٬ ممنون که مرا پذیرفتی !


+ تولدت مبارک !! هولم نه !؟

نظرات 3 + ارسال نظر
هستی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://hasti.ir

مونده تا ۲۲ خرداد تولدم
کادو یادت نره

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ

اوه! اینجا چقدر عوض شده!! دیگه اون صدا رو نمی شنوم..

فریبا شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

حاجی شمام حالت خوب نیستا کی حرف گوشی زد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد