چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« دستان سرد » نامه

« دستان » سرد
فشردن این « دستان » سرد
آرزوی من است
« دستان » سرد
بوسه بر این « دستان » سرد
باعث آرامش من

اهل ریسک کردن نیستم ولی وقتی تصمیمی بگیرم تا آخرش هستم ... پاسخ هرچی باشه ! مثبت یا منفی ! درست یا غلط ! خوشحالم که میدونی !

پ.ن : ۲۰ روز !


ما هی میخواییم هیچی ننویسیم مگه میذارن :

حتما تو سایتهای مختلف در جریان درگیری روز یکشنبه ٬ گشت ارشاد با عده ای خانم بد حجاب برانداز (!!!) را خوانده اید ... رفتاری که مشابه ان را در طرح ضربتی مبارزه با اشرار دیده شده است ! تصاویر آنها با سر و صورت خونین و بدون حجاب ٬ بازتابهای مختلفی در خبرگزاری ها و رسانه ها داشته است ... خدا خیر دهد گوشی های دوربین دار را که از هیچ صحنه ای نمیگذرد ! ( نمونه اش لینکی که در پست قبل گذاشته بودم ) ...

همکارم میگفت امروز هم تو مترو صادقیه درگیری دیگری دیده  که البته متاسفانه (!!!) بدون تلفات بوده و بدلیل ازدحام زیاد جمعیت و اعتراض مردم فقط در حد گیس و گیس کشی و فحش و فحشکاری تموم شده و ماموران نیرو انتظامی نتونستند کاری کنن ! حیف !!!

جدی فکر کردین این وسط تنها چیزی که مورد توهین قرار میگیرد ٬ چیست ؟!!! چادر !
چادریست که مادر و خواهر من با عشق بر سر میکنند ... چادری است که در گذشته نتوانستند بزور از سر زنان همین سرزمین بردارند ! اکنون این چادر به عنوان نماد حجاب بر سرکسانی است که به اصطلاح ارشاد میکنند ! و اگر هم با زبان خوش (!!!) اصلاح نشدند با زبان خوشتر (!!!) اصلاحشان میکنند ...

براستی ده سال دیگر دید فرزندانمان نسبت به این مساله چگونست ؟!

اگه رضاشاه زمانی دستور برداشتن به زور چادر را داد ٬ مردم ما به ان مشتاق تر شدند ! خاندان پهلوی هرچه سعی در کمتر کردن رنگ روحانیت و معنویت داشتند مردم ما انرا بیشتر باور کردند و اکنون تاریخ باز تکرار میشود البته برعکس !!!!!!

پ.ن۱ : مرحله سوم طرح که مبارزه با اشرار است هم شروع شده !! فیلمهای انهم همچنان در گوشی های موبایل در حال بلوتوث شدن است ... کسی را ندیدم که با دیدن این صحنه اعتراضی کند ... چون همه مردم امنیت اجتماعی را میپذیرند ولی باید مطمئن باشید که کنار هم قرار گرفتن این کارها اشتباه بزرگی است و همیشه خاطرات بد بیشتر در ذهن میماند تا خاطرات خوب !!!!!!
پ.ن۲ : ببخشید منو ... خودم اعصابم بهم ریخت از نوشته ام ...
پ.ن۳ : دیگه لازم نیست چیزی بگم ... معلومه که همچنان هستند ... این دفعه محکم تر !!

« بدون شرح » نامه


ارزش داره٬ اول play کنید ٬ چند دقیقه صبر کنید تا دانلود بشه و ببینید ...
 ( اگه حوصله نکردین از اینجا دانلود کنید و ببینید )
با تشکر از دوست خوبم ح.محمدی

پ.ن۱ : هرگونه برداشت سیاسی ٬ اجتماعی ٬ اقتصادی ٬ فرهنگی ٬ ورزشی و ... شدیدا و قویا تکذیب میشود !!!!

« پَست » نامه

برای اخرین بار ، خواهم شمرد
خراشهای قلبم را !
برای اخرین بار ، خواهم دید
له شدن قلبم را !
پس « پَست » منم !!
برای اخرین بار ، خواهم شنید
صدای تپش قلبت را !
برای آخرین بار خواهم دید
دور شدن قلبت را !
پس « پَست » منم !!
و مرور میکنم خاطره ها یم را ...
اما اینبار ...
نمیخواهم خاطره باشم !
نمیخواهم خاطره سازم !
پس « پَست » منم !!

 

    تو مسیری میریم که راه را نمشناسیم ! در بین راه متوجه میشیم که راه اشتباه است ! سه  گزینه داریم : 1-  بر میگردم و مسیر را از جایی که مطمئنم درست است ادامه میدم . 2- به راهمون ادامه میدهیم ، تا ببینیم که راه به کجا ختم میشه 3- به بیراهه میزنی شاید به مسیر دیگری برسی ...

پ.ن : بعضی وقتها تو موقعیتی قرار میگیریم و کاری را انجام میدیم  ! بعدش فکر میکنیم که  کارمون « اشتباه » بوده  ، واسه جبرانش دست به کاری میزنیم که مطمئنا « غلط » است !


 بعضی وقتها اتفاقاتی رخ میده که اگه ادم با خودش روراست باشه به خباثت و رزالت (رضالت ، رظالت ) خودش پی میبره ! شاید این خصلت ریشه در عقده های روانی و هواهای نفسانی داشته باشه ... ولی هرچه هست مثه ویروس تو جامعه  داره رشد میکنه .
مغازه دارهای نجف عادتی که داشتند این بود که اصلا به صورت مشتری هاشون نگاه نمیکردند ! میخواد مشتریشون زنی با سن بالا باشه یا دختر جوان یا ... ( الحق هم که بعضی از دخترهای عرب واقعا زیبا هستند ! ) ولی کافیه یه خانوم چادری بچه بغل تو یکی از پاساژهای تهران مشغول خرید باشه !! ... و ... بقیه مثالها  ...


پ.ن1 : بد حجابها طی تحقیقات پلیس 4گروهند : 1- افراد فاقد هویت 2- بیماران روانی 3- منحرفین اخلاقی 4- گروههای هیجان مدار (بدون شرح - چلچراغ-25/1/86)
پ.ن2 : متن مصاحبه مطبوعاتی سردار رادان درباره مبارزه با بدحجابی – ایسنا
پ.ن3: میگیریم ، میبریم ، میکوبیم ، پس هستیم ! ( منظورم ابگوشته ! هرگونه برداشت سیاسی شدیدا و قویا رد میشود )

« ولنتاین » نامه

پیری ان نیست که از سر بزند موی سپید

هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است

نمیدونم چرا !! ولی یه جورایی با این شعر پشت وانتی حال میکنم ... یا زیادی حس جوان بودن  میکنم یا شاید هم پیر شدم !!!

یادم نمیاد تا حالا به کسی کادو ولنتاین داده باشم ویا کادو ولنتاین گرفته باشم ...ولی امسال یکی خجالتم داد ... مونده بودم قبول کنم یا نه ! از طرفی این کادو معنای خیلی زیادی داره و از طرفی ...
دستت درد نکنه مهربون !


 صحنه خارجی ( خیابان ولی عصر شب 22بهمن )

ساعت 8 شب ... پیاده رو تازه تعمیر شده ولیعصر پر از جمعیت است .. هرکس به سمت و سویی میرود ... جوانی حدود 30 ساله درحال قدم زدن در انجاست ... موتور هوندایی با سه راکب ، در خط ویژه ٬ موازی با او در حال حرکت است ... دو نفر از موتور پیاده شده و در از روی پل رد شده و به مقابل جوان میرسند !! یکی از آن دون « قمه » ای حدود نیم متر را از زیر کاپشن در آورده و به زیر گردن جوان میگذارد ... او هم بدون هیچ مقاومتی کیفش  ( که شبیه کیف لپ تاپ است ) را به ان دو میدهد !!! دو نفر سریع سوار موتور میشوند و  به سرعت خط ویژه را به سمت چهار راه ولیعصر حرکت میکنند ...

جمعیت هم با نگاهشان انها را بدرقه میکنند !!!

 

صحنه خارجی ( خیابان ازادی صبح 22 بهمن )

ساعت 9صبح ... مرگ بر امریکا ... انرژی هسته ای حق مسلم ماست ...
امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ...


صحنه خارجی ( خیابان هفده شهریور شام 22بهمن )

موتوری با سه راکب در حال حرکت بر خلاف ماشین هاست ... با حرکت سریعی از سمت چپ ماشین ما میگذرد و پس از چرخشی به سمت راست ماشین می اید ... موازی با ماشین در حال حرکت است ... ناگهان نفری که عقب موتور نشسته است موبایل جوانی که در کنار خیابان منتظر تاکسی است را میزند ... موتور تعادلش را از دست می دهد ... جوان به طرف موتور میدود ناگهان یکی از انها « قمه » ای در اورده و مردم را تهدید میکند ! همه با ترس آنها را نگاه میکنند ... آنها هم با خیال اسوده به مسیرشان ادامه میدهند ...

 

صحنه داخلی ( صبح 23 بهمن )

حضور میلیونی مردم دشمن را مایوس کرد !!!!!

 

پ.ن1: موتور سوار سه ترک !

پ.ن2: حضور میلیونی !

پ.ن 3: ...

« انتخابات » نامه

آری ، آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
( فرخزاد )


کلی حرف داشتم بهش بزنم ...
اما وقتی دیدمش تمام تنم شروع کرده به لرزیدن ...
زبونم بند اومد ... 
بازم  با همون نگاه لحن همیشگی اش  ...
تصمیم گرفتم دیگه هیچی بهش نمی گم !!!
هیچی !!!
ایول !! ایول به چی ؟ ایول به خودم ! ایول به تو ! ایول به همه مردم !
بازم ایام انتخابات شد ! بازم مردم گوگوری شدن ! بازم مردم عزیز شدن ! بازم مردم همیشه در صحنه شدن ! بازم مردم مشت زن شدن ( منظورم تو دهن استکبار جهانی بود ) ... خلاصه تو این یه هفته مردم کلی جیگر میشن ...
و از شنبه دوباره...

شما این سه کلمه را تکرار کنید : « شورای شهر » ٬ « مجلس » ٬ « خبرگان » !!!
سه بار بنویسید !!! به چه نتیجه ای میرسین ؟؟!

پ.ن۱: بقول نادر سلیمانی فر تو باغ مظفر ٬ ما رای شما را نیاز داریم !!!
پ.ن۲: جدا از همه این مسائل اگه احیانا خدای نکرده خواستین برین واسه شورای شهر رای بدین ٬ به دوستای من تو ائتلاف « میثاق ایران اسلامی » رای بدین ...
پ.ن۳: واسه من تولدت ۱۹آذره ! میخوایی بالا بری پایین بیایی من همیشه ۱۹ام بهت تبریک میگم !!! عزیز تولدت مبارک !!

« یاد » نامه

هروقت دلت برام تنگ شد !!!
به چشمانت نگاه کن ...
هنوز در چشمانت هستم


یاد اولین روزهایی که دیدمش افتادم ...
معصومانه نگام میکرد ...
لبخند هاش از یادم نمیره ...
قرار بود زرشک بلورین بهترین رقص را بهم بده !!!
...
شک داشتم ...
نمیدونستم باید باز به دلم اعتماد کنم یا نه ...
آخه با خودم عهد کرده بود ...
نمیدونستم میتونم یا نه ...
...
یاد کج خلقی هاش افتادم ...
یاد لج کردنهاش ...
...
یاد باهم بودن ها ...
یاد باهم خندیدن ها ...
یاد باهم رفتن ها ..
یاد باهم اومدن ها ...
یاد اون شبی که تا صبح سرش رو شونه هام بود و اروم خوابیده بود ...
...
...
میدونم عزیز ٬ اعتراف میکنم که اشتباه کردم ...


بدون شرح 1 : راستی طبق اخرین اظهارات رئیس جمهور محبوب (!!) قراره درس تنظیم خانواده از لیست کتب دانشگاهی حذف بشه ٬ چون بفرموده ایشون کشور ما ظرفیت ۱۲۰میلیون نفر جمعیت را داره ! غلط نکنم باز قراره جنگی چیزی راه بیافته و یاد دشمن کشی های اول انقلاب افتادن !!! خدا عاقبت همه ما را ختم بخیر کند ...

بدون شرح2 : حقوق کارگران را از تلویزیون اعلام میکنیم که اضافه میکنیم و به وزارت کار نامه میدیم که کم کنن !!! سود سپرده گذاران بانک را کم میکنیم عوضش سود وامهای بانکی بدون تغییر میمونه !!! سهام عدالت را میدیم بخش خصوصی به 4.5میلیون نفر پرداخت کنن و باهم با این اقشار کم درآمد با کت و شلوارهای شیک و لبخند بر لب عکس یادگاری میگیریم ...


 

پ.ن : خانم یا اقای « غریبه آشنا » تمام کامنتهای شما در پست قبل تایید شد و با عرض معذرت از بقیه دوستان ٬ در صورتیکه کامنتی بدون نام و نشان باشد ٬ تایید نخواهم کرد ... 

« نفت » نامه

...
آه...
کاش آن لحظه پایانی نداشت
در غم هم محو و رسوا میشدیم
کاش با خورشید می آمیختم
کاش همرنگ افقها میشدیم
کاش ...
...


اینطور که پیداست حالا حالاها سر نفت ( مثلا وزارتش ) دعواست ... جناب رئیس رئیس جمهور جیییگرمون هم مونده چه وکنه !!! خدایی رئیس جمهوری که مدافعینش هم با اون مخالفت کنن دیگه نوبره ! حداقل خدابیامرز خاتمی میخواست مخالفین را موافق کنه ! به پیشنهاد و افلاین یکی از دوستان پیشنهادات زیر به رئیس جمهور برای حل این مشکل ارائه میگردد :
۱) وزارت نفت با وزارت پست ادغام شده و وزارت پست و تلگراف و نفت و گازوئیل تشکیل شود و این وزارتخانه جدیدالتاسیس پول نفت را به صورت پستی سر سفره مردم بفرستد.
۲) احمدی نژاد خودش وزیر نفت بشود و مافیای نفتی به جای او رئیس جمهور شود.
۳) وزارت نفته ! وزارته کشک نیست که همینطوری با وزیرش کنار بیان ! اگه وزیرش تو ستاد معین هم کار کنه دیگه بدتر ! پس بهتره رئیس جمهور به مجلس بگه وزیر انتخاب کنن و رئیس جمهور اونو تایید کنه !!!!!!!!
۴) اصلا نفت را خصوصی کنیم و وزارت نفت را هم منحل کنیم تا بعدا وقتی که رئیس جمهور بعدی سرکار آمد و وزیر مناسب پیدا شد، (مصدقی هم پیدا شد ) دوباره نفت را ملی کنیم و وزارت نفت را دوباره تاسیس کنیم.
۵) به قول رئیس جمهور تعدادی از کارکنان بورس را اعدام کنیم، شاید مشکل وزیر نفت خود بخود حل شود.
۶) با توجه به اینکه آقای مصباحی مقدم گفته است که رئیس جمهور سه ماه دیگر هم برای معرفی وزیر نفت وقت دارد، رئیس جمهورتا سه ماه دیگر لازم نیست وزیر معرفی کند، فعلا همینطوری باشد، دور هم هستیم. خوش می گذرد. 
-  میگما قرار بود کابینه ۷۰میلیونی باشه ٬ یعنی حالا باید این ۳نفر را از ۷۰میلیون کم کنیم ؟!!! اگه مجلس به بقیمون رای اعتماد نده چی ؟!! 
- راستی فکر میکنین این اقایون دارن چیکار میکنن ؟؟ من که فکر میکنم (جانم!!! جدی نگیرین؟!!)  دارن کلاغ پر یا اتل متل بازی میکنن ! بین بازی هم فکر میکنن چه جوری رئیس جمهور را ضایع کنن !!!

ببینم راستی این حرفهایی که من زدم سیاسی بید ؟؟؟!


یه سئوال : شما خبری ازش ندارین ؟؟